در حالیکه اکثر مهاجران به یک کشور با زبان آن کشور دست و پنجه نرم می کنند ، فرزندان آن ها با سهولت بیشتری این کار را انجام می دهند و می توانند هم به زبان والدین خود و هم به زبان بومی محل زندگی خود می کنند ، مسلط شوند. اما این تسلط با یک اتفاق جالب همراه است و آن شکل گیری یک گویش جدید در بین فرزندان مهاجران یا به عبارتی دیگر نسل دوم مهاجران است که آن را توسعه می دهند. گرچه این گویش، عمدتاً یک گویش گفتاری است اما با این حال بر ترجمه و تفسیر برای مهاجران تاثیراتی به همراه دارد.
تاثیر گذاری بر یک دیگر
تاریخچه مهاجرت و تغییر زبان و تاثیرات متقابل آن ها بر روی یکدیگر بسیار عمیق تر از آن چیزی است که تصور می شود. با وجود بسیاری از مباحث ، این سوال را از خود بپرسید که چه اتفاقی می افتد وقتی مهاجران به یک کشور و فرزندان آنها زبان کشور پذیرفته شده را بیاموزند؟ در حالیکه بزرگسالانی که مهاجرت می کنند ممکن است هرگز زبان بومی را به خوبی یاد نگیرند ، اما به احتمال زیاد فرزندان آنها که در کشوری جدید متولد و بزرگ شده اند ، این کار را خواهند کرد ؛ البته که آموزش محدود و مشروط و همچنین سایر عوامل اقتصادی – اجتماعی می تواند در یادگیری زبان بومی مهاجران نسل دوم تأثیر گذار باشد.
زبان گفتاری که کودکان مهاجران استفاده می کنند تا حدود زیادی به محل زندگی آنها و نزدیکی آنها با سایر مهاجرانی که از همان کشور والدینشان آمدند ، بستگی دارد. از عوامل موثر دیگر که نحوه استفاده از زبان را در نسل جدید تعیین می کند می توان به نحوه درک فرزندان از موقعیت خود در جامعه و شهرنشین بودن یا نبودن آنها اشاره کرد. زبان شناسان تشخیص داده اند که تأثیرات مهاجرت و زبان می تواند در کودکان مهاجر تربیت شده در یک محیط شهری قابل لمس باشد. این نسل خاص تمایل به صحبت با فرم گویشی از زبان بومی دارد. جالب اینجاست که این فرم از زبان بومی گفتاری از قوانین دستوری خاص خود پیروی می کند که یادگیری زبان بومی را به عنوان زبان دوم برای نسل جدید آسان می کند که اغلب به عنوان گفتار بومی ، گفته می شود اما در واقع یک گویش است.
KIEZDEUTSCH چیست؟
زبان Kiezdeutsch یک نمونه از این موارد است که در میان کودکان شهرهای عرب ، سومالی یا ترک تبار در آلمان مشاهده می شود. این کودکان تمایل به استفاده از شکل متفاوتی از گفتار آلمانی نسبت به زبان رسمی دارند. به عنوان مثال ، ترتیب کلمه را در عبارت آلمانی استاندارد زیر در نظر بگیرید “Morgen gehe ich ins Kino” به معنی “فردا من قصد دارم به سینما بروم.” در آلمانی این عبارت مستقیماً به صورت “فردا من در سینما می روم” ترجمه می شود. اما کودکان مهاجران در شهرهای داخلی معمولاً می گویند “Morgen ich geh Kino” که “فردا من سینما می روم “ترجمه می شود. این چیزی است که به یک نوع گویش جدید از انواع آن تبدیل شده است و به Kiezdeutsch (آلمانی محله ای) معروف است. اگرچه ممکن است از نظر آلمانی زبانان از نظر دستور زبان منطقی نباشد ، اما این نسخه ساده شده از زبان استاندارد شده ای است که در میان کودکان چندین گروه مهاجر ، که زبانهای اصلی والدین آنها شامل ترکی ، عربی یا سومالی است ، استفاده می شود. گویشهایی مانند Kiezdeutsch مختص به آلمان نیستند. گویش های مشابهی در سوئد ، دانمارک ، نروژ ، فرانسه ، انگلستان و هلند در میان فرزندان مهاجرانی که در مراکز شهرنشین در این کشورها بزرگ می شوند پدید آمده است.
پدیداری گویش چند ملیتی
زبان شناسان این نسخه های جدید زبان های قدیمی در اروپا را “چندملیتی” می نامند (به این معنی که از نظر قومی مشخص نشده اند) ، اما این پدیده در خارج از اروپا نیز وجود دارد. ظهور چند ملیتی در شهرهای مختلف جهان با جمعیت مهاجر زیاد بیشتر شایع است. به عنوان مثال ، در سنگال ، زبان ولوف از لحاظ استفاده از هشت جنسیت برای اسم ها تا حدودی پیچیده است. اما غیر بومی زبانان ولوف ، به ویژه کودکان مهاجرانی که در شهرهایی مانند داکار زندگی می کنند ، یک زبان ساده جدید ایجاد کرده اند که فقط از یک نشانه جنسیتی استفاده می کند. مثال دیگری از این مورد ، زبان اندونزیایی است. زبان اندونزیایی زبانی است که توسط گویندگان صدها زبان دیگر به عنوان زبان دوم استفاده می شود. در نتیجه ، فرزندان این افراد غیر بومی گویش های بسیاری را در سراسر مناطق اندونزیایی زبان توسعه داده اند. بنابراین ، اگرچه این پدیده در اسکاندیناوی ، هلند ، آلمان ، فرانسه و انگلستان شایع است ، اما در سایر نقاط جهان نیز مشاهده می شود.
تکامل زبان و ترجمه
توجه به این نکته مهم است که گویش های چند ملیتی از نظر زبان شناسی مانند زبان های کریول (مخلوط چند زبان) که واژگان را از یک زبان استعماری و دستور زبان را از زبان مادری خود می گیرند ، یکسان نیستند. بلکه این نوع تنوع زبان نتیجه ساده سازی زبان است به طوریکه نسخه جدید کاربرپسندتر باشد. زبان شناسان پیش بینی می کنند که این ساده سازی های زبان در نهایت زبانهای متداول تر را در بر خواهند گرفت ، زیرا تا حدی به نسل های جدید زبان آموزان اجازه می دهد تا با سهولت بیشتری یاد بگیرند. البته همه زبانها با گذشت زمان تغییر خواهند کرد بنابراین دور از انتظار نخواهد بود. بزرگترین مسئله ممکن است مقاومت از طرف بومی زبانان باشد که این تغییرات را استفاده نادرست از زبان می دانند. با وجود روندی که مهاجرت و زبان در سراسر جهان مشاهده می شود و انتظار می رود که ادامه داشته باشد ، احتمالاً نسخه های ساده تر این روند را در دست بگیرند که در این صورت تعداد زبان های صحبت شده در سطح جهان کاهش می یابد.
این تغییرات بر ترجمه و تفسیر تأثیر خود را خواهد گذاشت ، زیرا مترجمان و مفسران حرفه ای باید از هر گونه تغییر در استفاده از زبان آگاه باشند و بسته به مخاطب مورد نظر آنها را در آن بگنجانند. این مورد در زمینه های ترجمه قانون مهاجرت برای مفسران حقوقی مهم است اما با گذشت زمان ممکن است تغییر کند. گرچه در بیشتر قسمت ها مهاجران نسل دوم هنگام صحبت با یکدیگر از این گویش استفاده می کنند. مفسران حقوقی برای تسهیل مباحث ممکن است نیاز به تلفیق گویشی داشته باشند که توسط نسل های بعدی مهاجران صحبت می شود تا بتوانند به طور موثر ارتباط برقرار کنند. این امر از ایجاد سؤتعبیر جلوگیری می کند ، چیزی که بارها و بارها در قوانین مهاجرت همراه بوده است.
حرف آخر
تا زمانی که مردم آزادانه بتوانند در جهان حرکت کنند ، رابطه بین مهاجرت و فرم های زبان و کاربرد آن ها همچنان رواج خواهد داشت. اگرچه این امر برای افراد به خصوص وکلای مهاجرت تأثیراتی دارد اما این انعطاف پذیری در تغییر باعث جذابیت زبانها می شود.