چرا بسیاری از مردم فکر می کنند یادگیری یک زبان خارجی دشوار است؟ یادگیری زبان خارجی یکی از سخت ترین کارهایی است که مغز می تواند انجام دهد. آنچه که یادگیری را بسیار دشوار می کند تلاشی است که باید برای انتقال بین ساختارهای پیچیده زبانی انجام دهیم. همچنین یادگیری نحوه تفکر به زبان دیگر نیز چالش برانگیز است و بیش از هر چیز ، به زمان ، سخت کوشی و تلاش نیاز دارد.
یادگیری زبان دوم می تواند برای بسیاری از زبان آموزان مشکل ساز باشد زیرا عوامل متعددی وجود دارد که آن را پیچیده می کند.
عموما، افراد این طرز فکر را دارند که مورد تمسخر دیگران قرار می گیرند، این نیز یک مشکل بزرگ در یادگیری زبان دوم است. برای یادگیری زبان دوم باید موارد زیادی مانند اجزا گفتار ، کلمات ، عبارات یک زبان خاص را پشت سر بگذارید تا بتوانید معنی آن را درک کنید.
همه افراد به یادگیری زبان دوم علاقمند نیستند، به خصوص اگر این زبان مانند چینی ، ژاپنی و غیره کمی دشوار باشد.
به عنوان مثال ، “Hi” در انگلیسی به عنوان “Oi” در پرتغالی و “嗨” در چینی نوشته می شود ، همانطور که مشاهده می کنید معنی آنها یکسان است اما تلفظ و نوشتن کلمات کاملاً متفاوت است. موقعیت هایی وجود دارد که ممکن است شما گیج شوید یا کلمه خاصی را فراموش کنید که باعث می شود کلا معنای متفاوتی از جمله را استنباط کنید.
جدا از اینها ، مسئله دیگر هنگام یادگیری زبان دوم تلفظ و لهجه است. هنگامی که کلمه ای را تلفظ می کنید، چگونه می توانید بفهمید که آیا کلمه به درستی تلفظ شده است یا خیر؟
اما مشکلات یادگیری زبان دوم به همین جا ختم نمی شود. در یادگیری زبان دوم مشکلات بی شماری وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
مشکلات فراگیری زبان دوم چیست؟
1- تفاوت های فرهنگی
زبانهای مختلف فرهنگهای متفاوتی دارند. فرهنگ فراگیران می تواند مانعی برای یادگیری زبان دوم یا خارجی باشد. اختلافات فرهنگی ممکن است باعث سردرگمی و سوء تفاهم فرهنگی شود و همچنین به دلیل این اختلافات ممکن است زبان آموزان در برقراری ارتباط با گویشوران زبان مورد نظر دچار مشکل شوند.
یادگیری زبان دوم به معنای یادگیری، صحبت کردن و درک آن است. اما زبان آموزان نمی توانند بدون اینکه فرهنگ کشوری را یاد گرفته باشند به راحتی زبان آن کشور را یاد بگیرند و از آن استفاده کنند، چرا که لازمه ی تسلط بر صحبت کردن و برقراری ارتباط با افراد دیگر، دانستن و شناخت فرهنگ آن کشور است. هنگامی که سعی می کنید زبان دومی را یاد بگیرید مسئله اصلی وقتی بوجود می آید که در فرهنگ زبان اول و دوم تفاوتی وجود داشته باشد که آن را سخت می کند.
برای دستیابی به یک مهارت زبانشناختی عملی و اجتماعی، زبان آموزان باید بتوانند که فرضیات درستی از فرهنگ آن کشور برای خود متصور شوند. اگر فرهنگ خود زبان آموز با فرهنگ کشور دوم تشابه داشته باشد، در اینگونه موارد مسلما یادگیری راحت تر است اما اگر فرهنگ های زبان آموز و کشور مقصد با هم تفاوت داشته باشند مسلما یادگیری زبان دوم به راحتی امکان پذیر نیست.
2-ترس
مردم همیشه قبل از امتحان کردن چیزی به نتیجه آن فکر می کنند. این امرهنگام یادگیری زبان دوم یا هرچیز دیگر یک مشکل محسوب می شود. ممکن است به این فکر کنید که مثلا کلماتی را اشتباه گفته اید و آبروی شما جلوی دوستان ، همکاران یا در یک جمع رفته است.
یادگیری زبان دوم دشوار است اما ترس شما آن را بدتر می کند. شما احتمالاً از مواجه شدن با آن می ترسید و تصور می کنید که به محض مواجه با آن اتفاق ترسناکتر دیگری رخ خواهد داد.
ترس از شکل دستوری پیچیده زبان جدید خطرناک تر است. همچنین ازغلبه بر اصطلاحات یا افعال مرکب به عنوان یک کلمه با چندین معنی ، دشوارتر است.
3- کمبود منابع
یادگیری زبان دوم یا هر زبان خارجی به منابعی از جمله پول برای عضویت در یک دوره زبان نیاز دارد که همه توانایی پرداخت آن را ندارند و به همین دلیل ممکن است گاهی اوقات برخی فرصت ها مانند فرصت های شغلی را از دست دهید یا نتوانید با افراد جدید ارتباط برقرار کنید.
کمبود منابع منجر به عدم تمرین می شود و این امر در یادگیری زبان دوم مشکل ساز می شود.
4- کمبود وقت
خب ، این یک بهانه ی خوب و مشکلی سخت برای بسیاری از افراد است. همه نمی توانند برای یادگیری زبان دوم از برنامه شلوغ خود وقت بگذارند.
برای یادگیری زبان جدید باید روزانه وقت بگذارید و یادگیری زبان دوم بدون داشتن وقت زیادی برای تمرین ، یک چالش بزرگ خواهد بود.
وقتی شما سعی می کنید یک زبان دوم یا هر چیز جدیدی را یاد بگیرید اما به دلیل کمبود وقت نمی توانید، نیز یک مانع دیگر برای یادگیری است.
5- منعطف نبودن
شما نمی توانید تک تک کلمات یک زبان خاص را ترجمه کنید. منعطف نبودن به این معنی است که هنگام یادگیری در پرسیدن چیزی مردد هستید و از سوی دیگر از پذیرفتن تفاوت الگوی زبان نیز خودداری می کنید.
بعضی از زبانها از راست به چپ ، بعضی از چپ به راست ، بعضی به صورت عمودی نوشته می شوند و بعضی از آنها از مذکر و مونث برای توصیف هر شی مانند صندلی یا میز استفاده می کنند.
هر زبانی روش متفاوتی برای یادگیری دارد. فرض کنید یادگیری انگلیسی برای شما آسان است اما ممکن است برای بسیاری از زبان آموزان دیگر آسان نباشد. بسیاری از افراد قادر به هضم یکباره تفاوت های زیاد نیستند و همین امر باعث می شود که از یادگیری زبان دوم خودداری کنند.
6- صدای درون
بله ، این مشکل خنده دار به نظر می رسد و در واقع این یک مشکل نیست بلکه تنبلی شما را از انجام کار جدید بازمی دارد.بسیاری از اوقات ، مخصوصا در افراد هیجان زده که برای انجام کار جدیدی پیش می روند و تصمیم به یادگیری زبان دوم می گیرند ، بعد از مدتی با پیدایش مشکل اولین چیزی که به ذهنشان می رسد و بیان می کنند این است که “من قادر به انجام آن نیستم” .
تا زمانی که خودتان برای یادگیری یک زبان تلاش نکنید ، نمی توانید کاری انجام دهید. با یک بار تلاش و در صورت عدم موفقیت تسلیم می شوید. این یک صدای درونی یا همان تصورات ذهنی منفی و یک مشکل عظیم است که راه حلش مثبت کردن صدای درونتان است.
7- حواس پرتی
ادموند امبیاکا می گوید: “هیچ چیز بیش از پیروی از شلوغی ذهن، انسان را از هدف واقعی خود دور نمی کند”.
حواس پرتی بزرگترین مشکلی است که مانع انجام کاری می شود. عدم توجه و تمرکز مانع یادگیری سریعتر زبان می شود. منحرف شدن ذهن به دلیل برخی کارها یا دنبال کردن اخبار موجود در شبکه های اجتماعی عمدتا منجر به اتلاف وقت می شود و در پایان ، چیزی در دست شما باقی نمی ماند.
8- سطحی نگری
ذهنیت انسان بدین گونه است که همیشه به دنبال چیزی هستند که آنها را جذب کند مانند خواندن کتاب یا مجله ای که تصاویر رنگارنگ روی آن باشد. عدم علاقه به یادگیری هر چیز جدیدی نیز برای بسیاری از ما یک وضعیت مشکل ساز است.
مشکل دیگر در یادگیری زبان دوم این است که، ما معمولا در شناخت آن زبان خاص عمیق نمی شویم و فقط شروع به خواندن کتاب می کنیم که کنجکاوی در یادگیری را از بین می برد. به این روش شما نه چیزی یاد می گیرید و نه در مورد فرهنگ آن زبان چیزی به دست می آورید بلکه فقط وقت خود را تلف کرده اید.
9- طرز بیان
دستیابی به تمایز بین واحدهای اصوات از یک زبان به زبان دیگر به راحتی امکان پذیرنیست، از این رو یادگیری زبانهایی که تفاوت کمتری دارند آسانتر از زبانهای دارای کلمات ، عبارات یا اصطلاحات جدید است.
مشکل جزیی این است که تلفظ حروف صدادار یا حروف بی صدا از دو زبان حتی زبان های مرتبط می تواند کمی متفاوت باشد. مشکل جدی یادگیری زبان دوم زمانی است که شما مجبور باشید بین زبانهایی که دارای لحن آهنگین هستند متفاوت باشید. در اینجا حتی اگر لحن صحیحی را بدست آورید ، باز هم با گوینده بومی متفاوت خواهد بود و آنها به راحتی می توانند تفاوت بین سلیس بودن و تسلط به زبان را تعیین کنند.
اگر در حال یادگیری یک زبان باشید ، تلفظ و همچنین لهجه مهم است. اگر سعی کنید می توانید از یک لهجه تقلید کنید اما اگر تلفظ شما خوب نباشد ، لهجه تقلیدی کار نمی کند.
هر کسی به راحتی می تواند از طریق نحوه صحبت شما متوجه شود که یک کلمه رااشتباه تلفظ کرده اید یا یک اشتباه لپی رخ داده است.
10- حروف الفبا
یادگیری یک زبان فقط صحبت کردن نیست بلکه نوشتن و خواندن نیز هست. اگر مایل به یادگیری زبان چینی هستید ، انتخاب عالی هست، ادامه دهید. اما چگونه می توانید بین الفبا تفاوت قائل شوید؟
به عنوان مثال ، “one” در انگلیسی به این صورت و در چینی “一个” ودر زبان تمیل به این صورت “ஒன்றாகும்” نوشته می شود.
همانطور که مشاهده می کنید همه چیز کلا تغییر کرده است و هیچ چیز حتی اندکی باهم شباهت ندارند. وقتی سعی می کنید زبان دوم را یاد بگیرید چنین مشکلاتی نیز پیش می آید.
11- واژگان
زبانهای خاصی مانند ژاپنی ، انگلیسی ، برخی از زبانهای هندی ، فارسی و غیره وجود دارد که بیشتر به دلیل داشتن اصطلاحات و کلمات برتر به زبانهای دیگر تکیه می کنند ، بنابراین یادگیری واژگان را نسبت به سایر زبانهایی که به ترکیبات کلمات اصلی متکی هستند سخت تر می کند.
برای مثال: کلمه “Telephone” در انگلیسی از یونانی گرفته شده است که به معنی “دور صدا” است در مقایسه با چینی به معنی “گفتار الکتریکی” و در تامیل ، به عنوان “دستگاه گفتار دور” بیان شده است.
از آنجا که واژگان سخت تر می شود یادگیری زبان دوم کار آسانی نیست ، شما باید با چنین مشکلاتی نیز روبرو شوید.
12- دستور زبان
بسیاری از زبانها که دارای الگوی بیش از حد یا بی نظمی زیاد مانند زبان گرجی هستند ، جزء زبان های سخت در نظر گرفته می شوند.
اگر می خواهید نظرات خود را به زبان دیگری بیان کنید ، پس باید دستورزبان آن را بدانید، این به شما کمک می کند الگو و همچنین حروف ربط را درک کنید.
این مسئله می تواند کمی مشکل آفرین باشد زیرا بسیاری از افراد در درک دستور زبان ، زبان مادری خود مشکل دارند ، چگونه می توانند بر گرامر زبان دوم تسلط داشته باشند؟
13- اصطلاحات
هیلده یوهانسن می گوید: “اصطلاحات بزرگترین مانع رسیدن به سطح بومی هر زبان است”.
روش های مختلفی برای تصحیح دستورزبان هنگام تلفظ کلمه یا جمله وجود دارد ، اما فقط چند مورد برای گویشوران بومی آن زبان خاص شناخته شده است. بزرگترین مشکل در این مسئله این است که ممکن است سالها طول بکشد تا این اصطلاحات درست شود به ویژه در زبانی که با زبان شما هیچ ارتباطی ندارد.
اگر نمی توانید بی عیب و نقص با دوستان ، خانواده یا همکارانتان به زبان مادری خود ارتباط برقرار کنید ، به كمال رسیدن در زبان دوم جای تردید دارد.
نتیجه گیری
یادگیری زبان دوم در بعضی مواقع می تواند دلسرد کننده باشد. همانطور که می بینید مواردی وجود دارند که در یادگیری زبان دوم مشکل ایجاد می کنند. یادگیری زبان دوم می تواند سرگرم کننده باشد اما همانطور که گفته می شود چمن همیشه سبز نیست و شما باید در یادگیری زبان دوم انگیزه داشته باشید.
به همین ترتیب ، یادگیری زبان دوم در ابتدا می تواند لذت بخش باشد اما ممکن است در طول یادگیری با مشکلات زیادی روبرو شوید ، قبل از اینکه زبانی را انتخاب کنید فکر کنید و آن را کامل کنید، نه اینکه آن را نیمه کاره رها کنید.